چرا ترس از آسیبدیدگی باعث وابستگی بیش از حد در روابط میشود؟
وابستگی بیش از حد در روابط عاشقانه، حالتی است که در آن یک طرف رابطه، به شدت به طرف مقابل وابسته شده و احساس امنیت و خوشبختی خود را منوط به حضور و تایید او میداند. این وابستگی میتواند ریشه در عوامل مختلفی داشته باشد، اما یکی از مهمترین این عوامل، “ترس از آسیبدیدگی” است. این ترس، ناشی از تجربیات تلخ گذشته، ناامنیهای درونی و یا کمبود اعتماد به نفس میتواند باشد.
روابط عاطفی است. با تمرکز بر روی خودشناسی و تقویت عزت نفس، میتوان به سمت روابطی سالمتر و متعادلتر حرکت کرد.
چرا ترس از آسیبدیدگی منجر به وابستگی شدید در روابط میشود؟
مقدمه
در روابط عاشقانه، وابستگی به شریک زندگی یک امر طبیعی است. اما گاهی این وابستگی از حد تعادل خارج شده و تبدیل به یک وابستگی ناسالم میشود. یکی از دلایل اصلی این وابستگی شدید، “ترس از آسیبدیدگی” است. در این پست وبلاگ، به بررسی این موضوع میپردازیم و 12 نکته در این خصوص ارائه میدهیم.
1. تجربههای تلخ گذشته
تجربه طرد شدن، خیانت، یا رها شدن در روابط قبلی، میتواند ترس عمیقی از آسیبدیدگی در فرد ایجاد کند.این افراد ناخودآگاه برای جلوگیری از تکرار این تجربیات، به شدت به شریک فعلی خود وابسته میشوند.آنها فکر می کنند با چسبیدن به شریک زندگی، میتوانند او را کنترل کنند و از ترک شدن جلوگیری کنند.همیشه این حس را دارند که قرار است تنها بمانند و این احساس، ترس و اضطراب شدیدی را در آنها ایجاد می کند.این ترس باعث می شود که نیازهای خود را نادیده بگیرند و تمام تمرکز خود را روی خوشحال نگه داشتن شریک زندگی خود بگذارند.
در واقع، آنها به جای اینکه روی رشد شخصی خود تمرکز کنند، تمام انرژی خود را صرف جلوگیری از ترک شدن می کنند.
این ترس از آسیب دیدگی میتواند باعث شود که در رابطه خود، کنترل گر و حسود شوند.گاهی اوقات، این افراد به دلیل ترس از تنهایی، در رابطه ای می مانند که از آن ناراضی هستند.
2. عزت نفس پایین
افرادی که عزت نفس پایینی دارند، اغلب احساس میکنند که لایق عشق و توجه نیستند. این احساس باعث میشود تا برای حفظ رابطه به هر قیمتی تلاش کنند و به شدت به شریک خود وابسته شوند. آنها برای تایید و ارزشمندی خود، به شریک زندگی خود وابسته می شوند. همیشه به دنبال این هستند که شریک زندگی شان به آنها بگوید که دوستشان دارد و برایش مهم هستند. درون خود احساس پوچی می کنند و فکر می کنند که بدون شریک زندگی شان، هیچ ارزشی ندارند. این احساس ناامنی باعث می شود که در رابطه، بسیار فداکار و گذشت کننده باشند. آنها می ترسند که اگر نظر مخالف خود را بیان کنند، شریک زندگی شان آنها را ترک کند. گاهی اوقات، این افراد برای جلب توجه شریک زندگی شان، دست به کارهایی می زنند که به ضرر خودشان است.
3. الگوهای دلبستگی ناایمن
در دوران کودکی، نوع ارتباط ما با والدین یا مراقبان اصلی، الگوهای دلبستگی ما را شکل میدهد.اگر در کودکی تجربه دلبستگی ایمن نداشته باشیم، ممکن است در بزرگسالی الگوهای دلبستگی ناایمن (اجتنابی یا مضطرب) را تجربه کنیم.دلبستگی مضطرب، اغلب با وابستگی شدید در روابط عاشقانه همراه است.این افراد همیشه نگران این هستند که شریک زندگی شان آنها را ترک کند.آنها به طور مداوم به دنبال تایید و اطمینان از عشق شریک زندگی شان هستند.گاهی اوقات، این افراد بیش از حد به شریک زندگی شان نزدیک می شوند و فضای شخصی او را از بین می برند.
آنها نیاز به ارتباط دائمی با شریک زندگی شان دارند و نمی توانند دوری او را تحمل کنند.
این وابستگی میتواند باعث شود که در رابطه، بسیار نیازمند و چسبنده به نظر برسند.گاهی اوقات، این افراد به دلیل ترس از طرد شدن، حسادت و شکاکی بیش از حدی نشان می دهند.این الگوهای دلبستگی ناایمن، به مرور زمان میتواند رابطه را فرسوده کند.
4. ترس از تنهایی
ترس از تنهایی یکی دیگر از عوامل مهم در ایجاد وابستگی شدید است. افرادی که از تنهایی میترسند، ممکن است به هر قیمتی از پایان رابطه جلوگیری کنند، حتی اگر رابطه برایشان آسیبزا باشد. آنها تنهایی را به عنوان یک فاجعه می بینند و تمام تلاش خود را می کنند تا از آن اجتناب کنند. فکر می کنند که بدون شریک زندگی شان، نمی توانند از پس زندگی خود بربیایند. این ترس باعث می شود که در رابطه، انتظارات غیرمنطقی از شریک زندگی شان داشته باشند. آنها می خواهند که شریک زندگی شان همیشه در کنارشان باشد و تمام نیازهای آنها را برآورده کند. این ترس از تنهایی میتواند باعث شود که در رابطه، گذشت های بیش از حدی انجام دهند. گاهی اوقات، این افراد به دلیل ترس از تنهایی، در رابطه ای می مانند که به آنها آسیب می زند.
5. فقدان هویت فردی
وقتی فرد هویت فردی قوی نداشته باشد و تمام هویت خود را در رابطه تعریف کند، به شدت به شریک خود وابسته میشود. زیرا از دست دادن رابطه به معنای از دست دادن هویت و احساس ارزشمندی برای اوست. آنها تمام علایق، سرگرمی ها و دوستان خود را فدای رابطه می کنند. زندگی آنها حول محور شریک زندگی شان می چرخد و هیچ چیز دیگری برایشان مهم نیست. این فقدان هویت فردی باعث می شود که در رابطه، بسیار وابسته و نیازمند به نظر برسند. آنها برای تعریف خود و احساس ارزشمندی، به شریک زندگی شان وابسته می شوند. این وابستگی میتواند باعث شود که در رابطه، کنترل گر و حسود شوند. گاهی اوقات، این افراد به دلیل فقدان هویت فردی، در رابطه ای می مانند که از آن ناراضی هستند.
6. اضطراب جدایی
اضطراب جدایی، نوعی اختلال اضطرابی است که با ترس و نگرانی شدید از جدا شدن از افراد مورد علاقه مشخص میشود.این اضطراب میتواند در روابط عاشقانه منجر به وابستگی شدید شود.این افراد همیشه نگران این هستند که شریک زندگی شان آنها را ترک کند.آنها به طور مداوم به دنبال تایید و اطمینان از عشق شریک زندگی شان هستند.گاهی اوقات، این افراد بیش از حد به شریک زندگی شان نزدیک می شوند و فضای شخصی او را از بین می برند.آنها نیاز به ارتباط دائمی با شریک زندگی شان دارند و نمی توانند دوری او را تحمل کنند.
این اضطراب جدایی میتواند باعث شود که در رابطه، بسیار نیازمند و چسبنده به نظر برسند.
گاهی اوقات، این افراد به دلیل ترس از جدایی، حسادت و شکاکی بیش از حدی نشان می دهند.این اضطراب جدایی میتواند رابطه را فرسوده کند و به مرور زمان باعث جدایی شود.
7. باورهای غلط درباره عشق
باورهای غلط درباره عشق، مانند “عشق باید کامل و بینقص باشد” یا “عشق یعنی اینکه همیشه با هم موافق باشید”، میتواند باعث شود فرد برای حفظ رابطه به هر قیمتی تلاش کند و به شدت به شریک خود وابسته شود. آنها فکر می کنند که اگر رابطه ای مشکل داشته باشد، حتماً به این معنی است که عشق واقعی وجود ندارد. همیشه به دنبال یک رابطه کاملا مطلوب و بی نقص هستند. این باورهای غلط باعث می شود که در رابطه، انتظارات غیرمنطقی از شریک زندگی شان داشته باشند. آنها می خواهند که شریک زندگی شان همیشه آنها را خوشحال کند و تمام نیازهای آنها را برآورده کند. این باورهای غلط میتواند باعث شود که در رابطه، از خود و نیازهایشان غافل شوند. گاهی اوقات، این افراد به دلیل باورهای غلط درباره عشق، در رابطه ای می مانند که به آنها آسیب می زند.
8. کمبود حمایت اجتماعی
افرادی که حمایت اجتماعی کافی ندارند، ممکن است تمام نیازهای عاطفی خود را از شریک زندگی خود بخواهند و به شدت به او وابسته شوند. در حالی که داشتن شبکهای از دوستان و خانواده میتواند فشار را از روی رابطه عاشقانه کم کند. آنها فقط به شریک زندگی شان برای رفع نیازهای عاطفی و اجتماعی خود تکیه می کنند. فکر می کنند که شریک زندگی شان باید تمام نیازهای آنها را برآورده کند. این کمبود حمایت اجتماعی باعث می شود که در رابطه، انتظارات غیرمنطقی از شریک زندگی شان داشته باشند. آنها می خواهند که شریک زندگی شان همیشه در کنارشان باشد و تمام نیازهای آنها را برآورده کند. این کمبود حمایت اجتماعی میتواند باعث شود که در رابطه، از خود و نیازهایشان غافل شوند. گاهی اوقات، این افراد به دلیل کمبود حمایت اجتماعی، در رابطه ای می مانند که به آنها آسیب می زند.
9. ترس از طرد شدن
ترس از طرد شدن، یکی از قویترین ترسهای انسانی است و میتواند در روابط عاشقانه منجر به وابستگی شدید شود.فردی که از طرد شدن میترسد، ممکن است برای جلوگیری از آن، رفتارهایی انجام دهد که به ضرر خود و رابطهاش تمام شود.آنها همیشه نگران این هستند که شریک زندگی شان آنها را ترک کند.به طور مداوم به دنبال تایید و اطمینان از عشق شریک زندگی شان هستند.گاهی اوقات، این افراد بیش از حد به شریک زندگی شان نزدیک می شوند و فضای شخصی او را از بین می برند.نیاز به ارتباط دائمی با شریک زندگی شان دارند و نمی توانند دوری او را تحمل کنند.
این ترس از طرد شدن میتواند باعث شود که در رابطه، بسیار نیازمند و چسبنده به نظر برسند.
گاهی اوقات، این افراد به دلیل ترس از طرد شدن، حسادت و شکاکی بیش از حدی نشان می دهند.این ترس میتواند رابطه را فرسوده کند و به مرور زمان باعث جدایی شود.
10. سابقه سوء استفاده
افرادی که سابقه سوء استفاده (عاطفی، جسمی، یا جنسی) دارند، ممکن است ترس عمیقی از آسیبدیدگی داشته باشند و برای جلوگیری از تکرار این تجربیات، به شدت به شریک خود وابسته شوند. آنها ممکن است احساس کنند که فقط با کنترل شریک زندگی خود میتوانند از خود محافظت کنند.






در روابطی که ترس از آسیب دیدن وجود دارد، وابستگی شدید مثل یک چسب نامرئی عمل می کند که دو نفر را محکم به هم وصل می کند، اما خفه شان می کند. من در دوره ای از زندگی ام فکر می کردم فقط با کنترل همه چیز می توانم احساس امنیت کنم، اما هرچه بیشتر می چسبیدم، بیشتر می ترکیدم. گاهی وابستگی آنقدر زیاد می شود که آدم فراموش می کند خودش هم جدا از رابطه وجود دارد.
خیلی ها فکر می کنند اگر تماما در اختیار طرف مقابل باشند، هیچ وقت تنها نمی مانند؛ غافل از اینکه این همان چیزی است که طرف مقابل را خسته می کند. یادم می آید روزی که متوجه شدم ترس از دست دادن منجر به رفتارهایی شده که دقیقا باعث از دست دادن می شوند، نقطه عطفی برایم بود. ترس ها زنجیرهایی هستند که نه فقط پاها که قلب آدم را هم اسیر می کنند.
واقعیت این است که هیچ تضمینی در روابط وجود ندارد، نه با وابستگی شدید و نه با استقلال کامل. چیزی که مهم است تعادل است؛ آن نقطه ظریفی که آدم حضور دیگری را دوست دارد، اما وجودش را در گرو آن نمی بیند. من حالا می دانم عشق واقعی مثل نفس کشیدن است، هم به داخلش احتیاج داری، هم به خارجش.
یادمه وقتی ترس از دست دادن در یک رابطه تمام وجودم رو پر کرده بود، هر پیام نرسیده یا تاخیر در جواب رو به معنی پایان رابطه میدیدم. ماهمونی توهم که اگه لحظهای تنها بمونم گمشدهام رو دیگه پیدا نمیکنم، عمرم رو باخت میشمردم. اما بعدها فهمیدم این ترس بیشتر از اونکه رابطه رو حفظ کنه، آرامش رو ازم میگرفت و خفگی عجیبی ایجاد میکرد.
خیلی از ما فکر میکنیم وابستگی زیاد یعنی عشق زیاد. در حالی که گاهی این چسبندگی باعث میشه فرصت دیده شدن واقعیمون رو هم از دست بدیم. سال پیش رابطهای داشتم که هرچقدر بیشتر میچسبیدم، بیشتر احساس میکردم دارم گم میشم. انگار ترس از آسیب دیدن، خودش تبدیل به آسیب بزرگی شده بود که روزبهروز رابطه رو فرسوده میکرد.
یه زمانی هر رابطه ای که شروع می شد ذهنم فقط درگیر این بود که “نکنه این یکی هم مثل قبلی ها بمونه و بره” 😅 همین ترس باعث می شد مدام بخوام تو ذوق طرف بزنم، پیام هاشو چک کنم، از هر فاصله ای وحشت داشته باشم… غافل از اینکه این چسبندگی بیش از حد خودش باعث خستگی طرف مقابل می شد 🤦♂️ یه روزی تصمیم گرفتم بجای ترس از تکرار گذشته، به خودم ثابت کنم که می تونم حتی اگه این رابطه تموم شد زنده بمونم… سخت بود ولی آزادی که بعدش حس کردم ارزشش رو داشت 👌
در روابطی که ترس از آسیب پذیری وجود دارد، اغلب شاهد یک الگوی تکرارشونده هستیم: فرد برای محافظت از خود به کنترل و وابستگی روی می آورد، غافل از اینکه همین رفتار به رابطه آسیب می زند. این مکانیسم دفاعی ناخودآگاه، ریشه در باورهای عمیق درباره عدم ارزشمندی دارد. در یک مورد مشاوره، مراجعی داشتیم که علیرغم رفتارهای کنترل گرایانه اش، عمق ترسش از تکرار خیانت در رابطه قبلی بود.
مطالب ارائه شده درباره ارتباط بین عزت نفس پایین و وابستگی بسیار دقیق بود، به ویژه آنجا که اشاره شد چگونه نبود مرزهای سالم باعث می شود فرد هویت خود را در گرو رابطه ببیند. در تجربه بالینی، افرادی که یاد گرفته اند ابتدا رابطه سالمی با خود برقرار کنند، کمتر در دام وابستگی های مخرب می افتند. این فرآیند نیازمند بازتعریف مفهوم امنیت است.
محتوای این مطلب آنقدر جامع بود که پس از مطالعه، سری هم به سایر مقالات این سایت زدم و باید اذعان کند که تحلیل های ارائه شده درباره پویایی های روابط، از دقت و عمق خوبی برخوردارند. بسیار جالب است که چگونه الگوهای دلبستگی اولیه، حتی در بزرگسالی به شکل نیاز به تایید دائمی ظهور می کنند، موضوعی که در پژوهش های اخیر هم به کرات به آن اشاره شده است.