چطور در رابطهها، خود را گم نکنیم؟ 22 نکته
رابطهها میتوانند منبع شادی، حمایت و رشد باشند. اما گاهی اوقات، در این میان، خودمان را فراموش میکنیم و هویت فردیمان را از دست میدهیم. این اتفاق میتواند به نارضایتی، افسردگی و حتی پایان رابطه منجر شود. پس چگونه میتوانیم در یک رابطه حضور داشته باشیم، عشق بورزیم و در عین حال، خودمان را حفظ کنیم؟ در این مقاله، 22 نکته کلیدی برای حفظ هویت فردی در روابط را بررسی میکنیم:


با دوستان و خانواده خود در ارتباط باشید:
روابط خود را با افرادی که برایتان مهم هستند، تقویت کنید.به صدای درون خود گوش دهید:
به احساسات و شهود خود اعتماد کنید.نه گفتن را یاد بگیرید:
اگر چیزی با ارزشها یا نیازهای شما همخوانی ندارد، قاطعانه نه بگویید.اهداف شخصی خود را دنبال کنید:
برای رسیدن به آرزوها و اهداف خود تلاش کنید.به خودتان عشق بورزید:
خودتان را همانطور که هستید، بپذیرید و دوست داشته باشید.مستقل باشید:
از نظر مالی و عاطفی به فرد دیگری وابسته نباشید.فضای شخصی داشته باشید:
زمانی را برای تنهایی و فکر کردن به خودتان اختصاص دهید.مسئولیت احساسات خود را بپذیرید:
احساسات خود را سرزنش نکنید و مسئولیت آنها را بر عهده بگیرید.به سلامت جسمانی خود اهمیت دهید:
ورزش کنید، غذای سالم بخورید و به اندازه کافی استراحت کنید.در مورد احساسات خود با شریک زندگیتان صحبت کنید:
با صداقت و شفاف با او در مورد نیازها و خواستههای خود صحبت کنید.از مشاوره حرفهای کمک بگیرید:
اگر در رابطه خود با مشکل مواجه هستید، از یک متخصص کمک بگیرید.به دنبال رشد فردی باشید:
همواره به دنبال یادگیری و پیشرفت باشید.خودتان را با دیگران مقایسه نکنید:
هر فردی منحصر به فرد است و مسیر زندگی متفاوتی دارد.به خودتان فرصت دهید:
تغییر زمان میبرد، پس صبور باشید و به خودتان فرصت دهید تا یاد بگیرید.
1. ارزشهای خود را بشناسید و به آنها پایبند باشید.
قبل از هر چیز، باید بدانید چه چیزهایی برای شما مهم هستند. این ارزشها چراغ راهنمای شما در رابطه خواهند بود. آیا صداقت، وفاداری، آزادی، استقلال یا رشد شخصی جزو ارزشهای اصلی شما هستند؟ لیستی از آنها تهیه کنید. اگر شریک عاطفی شما ارزشهای شما را زیر سوال میبرد، این یک زنگ خطر است. به خاطر داشته باشید که ارزشهای شما غیرقابل مذاکره هستند. دفاع از ارزشها، به شما احترام به خود و اعتماد به نفس میبخشد.
2. حد و مرزهای خود را مشخص کنید و از آنها محافظت کنید.
حد و مرزها، خطوط قرمزی هستند که مشخص میکنند چه رفتارهایی را از طرف مقابل میپذیرید و چه رفتارهایی را نه. این مرزها میتوانند عاطفی، فیزیکی، مالی یا زمانی باشند. مثلاً، ممکن است اجازه ندهید کسی با شما با بیاحترامی صحبت کند یا وقت شما را بدون هماهنگی بگیرد. مشخص کردن این مرزها و بیان واضح آنها برای طرف مقابل ضروری است. اغلب افراد بدون اینکه بدانند از مرزهای شما عبور میکنند. وظیفه شما آگاه کردن آنهاست. قاطعانه از مرزهای خود دفاع کنید و اجازه ندهید کسی آنها را زیر پا بگذارد. عدم تعیین مرزها منجر به احساس خستگی، آزردگی و از دست دادن هویت میشود.
3. علایق و سرگرمیهای خود را حفظ کنید.
رابطه نباید تمام زندگی شما را در بر بگیرد. حفظ علایق و سرگرمیهایتان به شما هویت مستقلی میبخشد. به فعالیتهایی که از آنها لذت میبرید ادامه دهید، حتی اگر شریک عاطفی شما به آنها علاقهای نداشته باشد. زمانی را به تنهایی برای انجام این فعالیتها اختصاص دهید. شرکت در این فعالیتها به شما انرژی میدهد و از یکنواختی رابطه جلوگیری میکند. در ضمن، فرصتهایی برای ملاقات با افراد جدید خارج از دایره رابطه برای شما ایجاد میکند. از دست دادن علایق و سرگرمیها باعث میشود احساس کنید بخشی از وجودتان را از دست دادهاید. به خاطر داشته باشید که شما یک فرد کامل هستید، نه فقط یک نصفه.
4. با دوستان و خانواده خود در ارتباط باشید.
قطع رابطه با دوستان و خانواده اشتباه بزرگی است. آنها منبع حمایت عاطفی مهمی هستند. زمانی را برای ملاقات با آنها و صحبت کردن در مورد مسائل مختلف اختصاص دهید. نظرات آنها در مورد رابطه خود را بشنوید، اما تصمیمگیرنده خودتان باشید. دوستان و خانواده میتوانند دیدگاه متفاوتی نسبت به شما داشته باشند و شما را از اشتباهات احتمالی آگاه کنند. از قطع رابطه با آنها پشیمان خواهید شد، مخصوصا اگر رابطه عاطفی شما به پایان برسد. حفظ ارتباط با دوستان و خانواده به شما یادآوری میکند که شما تنها نیستید. حضور آنها در زندگی شما، یک شبکه حمایتی قوی ایجاد میکند.
5. به نیازهای خود توجه کنید و آنها را برآورده سازید.
نیازهای شما به اندازه نیازهای شریک عاطفیتان مهم هستند. نیازهای خود را بشناسید و برای برآورده کردن آنها تلاش کنید. این نیازها میتوانند عاطفی، فیزیکی، روانی یا معنوی باشند. مثلاً، ممکن است به زمان تنهایی، استراحت، حمایت عاطفی یا تحریک فکری نیاز داشته باشید. اگر او حاضر به این کار نیست، خودتان برای برآورده کردن نیازهایتان اقدام کنید. نادیده گرفتن نیازها منجر به احساس نارضایتی، خشم و افسردگی میشود.
6. از خودتان مراقبت کنید.
مراقبت از خود، شامل توجه به سلامت جسمی و روانی شما میشود. به اندازه کافی بخوابید، غذای سالم بخورید و ورزش کنید. به فعالیتهایی که به شما آرامش میدهند، مانند مدیتیشن یا یوگا، بپردازید. زمانی را برای استراحت و تفریح اختصاص دهید. اگر احساس استرس، اضطراب یا افسردگی میکنید، به دنبال کمک حرفهای باشید. اگر از خودتان مراقبت نکنید، نمیتوانید از دیگران هم مراقبت کنید.
7. قاطعانه صحبت کنید و نظرات خود را بیان کنید.
از بیان نظرات و خواستههای خود نترسید. قاطعانه صحبت کنید، اما به نظرات دیگران هم احترام بگذارید. از پرخاشگری یا منفعل بودن خودداری کنید. اگر با چیزی مخالف هستید، آن را بیان کنید، حتی اگر میترسید که شریک عاطفیتان ناراحت شود. سکوت کردن و موافقت همیشگی، به مرور زمان شما را از خودتان دور میکند. بیان نظرات، به شما احساس قدرت و کنترل بر زندگیتان میدهد.
8. “نه” گفتن را یاد بگیرید.
“نه” گفتن، مهارتی ضروری برای حفظ مرزها و احترام به خود است. اگر نمیخواهید کاری را انجام دهید، به راحتی “نه” بگویید. نیازی نیست برای “نه” گفتن، عذرخواهی یا توضیح اضافه بدهید. اگر احساس گناه میکنید، به خودتان یادآوری کنید که حق دارید از وقت و انرژی خود محافظت کنید. ترس از ناراحت کردن دیگران، نباید باعث شود که خودتان را فدا کنید. “نه” گفتن، به شما قدرت میدهد تا کنترل زندگی خود را در دست بگیرید.
9. اهداف و رویاهای خود را دنبال کنید.
رابطه نباید شما را از رسیدن به اهدافتان باز دارد. به دنبال کردن رویاهایتان ادامه دهید، حتی اگر شریک عاطفیتان از آنها حمایت نکند. زمانی را برای کار کردن روی اهدافتان اختصاص دهید. نادیده گرفتن اهداف، باعث میشود احساس کنید بخشی از وجودتان را سرکوب کردهاید. دنبال کردن اهداف، به شما انگیزه میدهد و زندگی شما را معنادارتر میکند. اهداف مشترک با شریک عاطفی هم داشته باشید، اما اهداف فردی خود را فراموش نکنید.
10. به خودتان اعتماد داشته باشید.
به شهود خود اعتماد کنید و به ندای قلبتان گوش دهید. به خودتان ایمان داشته باشید و باور کنید که میتوانید به هر چیزی که میخواهید، برسید. خودتان را دوست داشته باشید و به خودتان احترام بگذارید. با خودتان مهربان باشید و اشتباهات خود را ببخشید. اگر خودتان را دوست نداشته باشید، نمیتوانید به درستی از خودتان مراقبت کنید. اعتماد به نفس، شما را جذابتر و قویتر نشان میدهد.
11. استقلال مالی خود را حفظ کنید.
وابستگی مالی به شریک عاطفی، میتواند شما را آسیبپذیر کند. سعی کنید استقلال مالی خود را حفظ کنید و منبع درآمد مستقلی داشته باشید. حتی اگر شریک عاطفی شما مایل به تامین مالی شما باشد، به استقلال مالی خود اهمیت دهید. وابستگی مالی، ممکن است شما را مجبور کند که در رابطه بمانید، حتی اگر از آن ناراضی باشید. استقلال مالی، به شما احساس امنیت و قدرت میدهد. حتی اگر درآمد کمی دارید، پسانداز کنید و برای آینده خود برنامهریزی کنید.
12. زمانی را به تنهایی بگذرانید.
تنهایی، فرصتی برای خودشناسی و تجدید قوا است. زمانی را به تنهایی برای فکر کردن، خواندن، نوشتن، مدیتیشن یا انجام هر کاری که از آن لذت میبرید، اختصاص دهید. از تنهایی نترسید و آن را به عنوان یک فرصت برای ارتباط با خودتان ببینید. اگر همیشه در کنار دیگران باشید، ممکن است از خودتان دور شوید. زمانی که با خودتان در صلح هستید، میتوانید با دیگران هم بهتر ارتباط برقرار کنید.
13. مراقب رفتارهای کنترلگرانه باشید.
کنترلگری، یکی از نشانههای یک رابطه ناسالم است. مراقب رفتارهایی مانند حسادت بیش از حد، محدود کردن روابط شما با دیگران، چک کردن مداوم شما، انتقاد دائمی و تلاش برای تغییر شما باشید. اگر احساس میکنید شریک عاطفیتان سعی دارد شما را کنترل کند، قاطعانه با او صحبت کنید و از او بخواهید که رفتارش را تغییر دهد. اگر او حاضر به تغییر نیست، ممکن است لازم باشد رابطه را ترک کنید. هیچ کس حق ندارد شما را کنترل کند یا آزادی شما را محدود کند. رابطهای که بر پایه کنترلگری بنا شده باشد، محکوم به شکست است. مراقب باشید که شما هم رفتارهای کنترلگرانه نداشته باشید.
14. ارتباط موثر را یاد بگیرید.
ارتباط موثر، کلید یک رابطه سالم است. به حرفهای شریک عاطفیتان با دقت گوش دهید و سعی کنید او را درک کنید. احساسات و نیازهای خود را به طور واضح و با صداقت بیان کنید. از سرزنش کردن، انتقاد کردن و قضاوت کردن خودداری کنید. در هنگام بحث و جدل، سعی کنید به دنبال راهحل باشید، نه برنده شدن. اگر در برقراری ارتباط مشکل دارید، به دنبال کمک حرفهای باشید.
15. از خودتان در برابر سوء استفاده محافظت کنید.
سوء استفاده میتواند فیزیکی، عاطفی، روانی یا مالی باشد. اگر در رابطهای هستید که در آن مورد سوء استفاده قرار میگیرید، بلافاصله از آن خارج شوید. هیچ کس حق ندارد شما را آزار دهد یا به شما آسیب برساند. به دنبال کمک حرفهای باشید و از دوستان و خانواده خود حمایت بگیرید. به خودتان یادآوری کنید که شما لایق رفتار بهتری هستید. سوء استفاده، هیچ توجیهی ندارد و هیچ وقت تقصیر شما نیست. سکوت نکنید و در مورد تجربههای خود با دیگران صحبت کنید.
16. به نشانههای هشدار دهنده توجه کنید.
مراقب رفتارهایی مانند عدم صداقت، حسادت بیش از حد، کنترلگری، سوء استفاده، بیاحترامی، و عدم تعهد باشید. اگر هر یک از این نشانهها را در رابطه خود مشاهده کردید، جدی بگیرید و در مورد آن با شریک عاطفیتان صحبت کنید. اگر او حاضر به تغییر نیست، ممکن است لازم باشد رابطه را ترک کنید. بهتر است از ورود به یک رابطه ناسالم جلوگیری کنید، تا اینکه بعداً مجبور شوید با عواقب آن دست و پنجه نرم کنید. به شهود خود اعتماد کنید و به ندای قلبتان گوش دهید. اگر چیزی در مورد رابطه شما درست به نظر نمیرسد، احتمالاً درست نیست.
17. مسئولیت خوشحالی خود را بپذیرید.
انتظار نداشته باشید که شریک عاطفیتان شما را خوشحال کند. خوشحالی شما، مسئولیت خودتان است. به دنبال چیزهایی باشید که به شما لذت میدهند و زندگی شما را معنادارتر میکنند. اگر خودتان خوشحال نباشید، نمیتوانید دیگران را هم خوشحال کنید. وابسته کردن خوشحالی خود به دیگران، شما را آسیبپذیر میکند. به جای اینکه به دنبال خوشحالی در بیرون باشید، به دنبال آن در درون خود بگردید. خوشحالی واقعی، از رضایت از خود و زندگی ناشی میشود.
18. در مورد مسائل مهم با شریک عاطفیتان صحبت کنید.
در مورد مسائل مهمی مانند اهداف زندگی، ارزشها، فرزندآوری، مسائل مالی و انتظارات خود از رابطه با شریک عاطفیتان صحبت کنید. اگر در این مسائل اختلاف نظر دارید، سعی کنید به توافق برسید. عدم توافق در مسائل مهم، میتواند منجر به مشکلات جدی در رابطه شود. بهتر است این مسائل را قبل از اینکه به رابطه جدیتری وارد شوید، مطرح کنید. صداقت و شفافیت، پایههای یک رابطه سالم هستند. از پنهان کردن مسائل مهم از شریک عاطفیتان خودداری کنید.
19. انتظارات واقعبینانه داشته باشید.
انتظارات غیرواقعبینانه، میتواند منجر به ناامیدی و نارضایتی در رابطه شود. هیچ کس کامل نیست و همه اشتباه میکنند. انتظار نداشته باشید که شریک عاطفیتان همیشه مطابق میل شما رفتار کند. بپذیرید که رابطه، نیاز به تلاش و سازش دارد. به جای تمرکز بر نقصها، بر نقاط قوت شریک عاطفیتان تمرکز کنید. ارزش شما، به رابطه شما بستگی ندارد. شما به خودی خود ارزشمند هستید، صرفنظر از اینکه در رابطهای هستید یا نه. به خودتان احترام بگذارید و اجازه ندهید کسی با شما بدرفتاری کند. به خودتان یادآوری کنید که لایق عشق و احترام هستید. اگر در رابطهای هستید که احساس بیارزشی میکنید، ممکن است لازم باشد آن را ترک کنید. هیچ کس نمیتواند ارزش شما را از شما بگیرد، مگر اینکه خودتان اجازه دهید.
21. از متخصص کمک بگیرید.
اگر در رابطهای مشکل دارید و نمیتوانید آن را به تنهایی حل کنید، از یک متخصص کمک بگیرید. هیچ اشکالی ندارد که از دیگران کمک بخواهید. مشاوره، نشان دهنده ضعف نیست، بلکه نشان دهنده تعهد شما به بهبود رابطه است. انتخاب یک متخصص مناسب، میتواند تاثیر زیادی بر موفقیت درمان داشته باشد. از دوستان و خانواده خود برای معرفی یک متخصص کمک بگیرید یا به دنبال متخصصین معتبر در اینترنت بگردید.
22. بدانید چه زمانی باید رابطه را ترک کنید.
گاهی اوقات، بهترین راه برای حفظ خود، ترک رابطه است. اگر در رابطهای هستید که در آن مورد سوء استفاده قرار میگیرید، احساس نارضایتی میکنید، نیازهایتان برآورده نمیشوند، یا ارزشهایتان زیر پا گذاشته میشوند، ممکن است لازم باشد رابطه را ترک کنید. ترک رابطه، آسان نیست، اما گاهی اوقات ضروری است. به خودتان یادآوری کنید که لایق عشق و احترام هستید و حق دارید شاد باشید. از دوستان و خانواده خود حمایت بگیرید و به دنبال کمک حرفهای باشید. به خودتان زمان بدهید تا بهبود پیدا کنید و دوباره به زندگی برگردید. ترک یک رابطه ناسالم، میتواند بهترین تصمیمی باشد که برای خودتان میگیرید.







بعضی وقت ها فکر می کنیم اگر در رابطه همه چیز مان را بدهیم طرف مقابل بیشتر دوست مان خواهد داشت. من قبلا این کار را می کردم و کم کم حس کردم خودم را گم کرده ام. حتی فراموش کرده بودم قبلا چه آدم شادی بودم. یکی از اشتباهات این است که انتظار داشته باشیم طرف مقابل تمام خلاهای عاطفی مان را پر کند. این موضوع فشار زیادی به رابطه می آورد و در نهایت هیچ کس راضی نمی ماند.
خیلی ها فکر می کنند از دست دادن هویت در رابطه فقط به معنای وابستگی مالی است، اما وابستگی های نامرئی هم وجود دارد. مثلا وقتی برای گرفتن هر تصمیم کوچکی چشم مان به دهان طرف مقابل است یا هر تفریح و سلیقه ای را به خاطر او کنار می گذاریم. این نوع وابستگی ها آرام آرام هویت مان را می خورد.
یک اشتباه دیگر این است که فکر کنیم مخالفت کردن یعنی عشق مان کمتر است. من یاد گرفته ام که گاهی نه گفتن نشانه احترام به خود است، نه بی علاقگی. یکی از دوستانم همیشه موافق همه چیز بود تا مبادا کسی ناراحت شود، اما بعد ها فهمید این کار فقط باعث شده دیگران برای نظراتش ارزشی قائل نباشند.
پنهان کردن نیازها هم مشکل ساز است. قبلا فکر می کردم بیان نیازهایم نشانه ضعف است، اما حالا می دانم اگر چیزی را نخواهم، هیچ وقت به دست نخواهم آورد. طرف مقابل که ذهن خوان نیست.
و در آخر این تصور که یک رابطه کامل باید تمام زندگی باشد و هیچ کمبودی باقی نگذارد. این فکر اشتباهی است. هر کسی نیازهایی دارد که باید خودش پاسخ گو باشد. رابطه سالم جایی است که دو نفر کامل در کنار هم باشند، نه دو نیمه که به دنبال تکمیل شدن باشند.
رابطه ها مثل نفس کشیدن می توانند گاهی آنقدر عادی شوند که فراموش کنیم چطور بدون آن ها هم می توان زندگی کرد. یادم می آید روزی که فهمیدم تمام هویت من به یک نفر گره خورده و من دیگر آن آدم سابق نیستم. ترسناک بود. انگار در آینه به یک غریبه نگاه می کردم.
حرف های شما یادآور همان روزهاست. اضافه می کنم گاهی لازم است:
– دفترچه ای داشته باشید و چیزهایی که فقط مال خودتان است را در آن بنویسید
– گاه گاهی کاری کنید که همسرتان اصلا از آن خبر نداشته باشد
– حتی در رابطه های عمیق، گم شدن در دیگری هیچ وقت عاشقانه نیست
سوال دارم: آیا شما هم گاهی احساس می کنید در روابط گذشته بخشی از خود را جا گذاشته اید؟ چطور دوباره آن را پیدا کردید؟
تا حالا شده کاری کنید که طرف مقابل با ارزش های شما آشنا شود، بدون این که حرفی زده باشید؟ فقط با رفتار؟
جالب است بدانید بعضی ها فکر می کنند حفظ هویت در رابطه یعنی بی اعتنایی، در حالی که دقیقا برعکس است. هرچه خودتان را بهتر بشناسید، می توانید عاشقانه تر دوست داشته باشید.
نمیدونم چرا بعضی وقتا تو یه رابطه آنقدر غرق میشیم که انگار اصلا خودمونو فراموش میکنیم 😅 یادمه یه مدت هر چی دوست داشتم رو کنار گذاشته بودم فقط بخاطر اینکه طرف مقابلم دوست نداشت. بعد یه روز فهمیدم حتی آهنگ مورد علاقه م رو ماه ها نشنیدم… تو اون لحظه حس کردم یه تیکه از وجودم گم شده.
خیلی جالبه که میگی حد و مرزها خط قرمزه. من قبلا فکر میکردم تعیین مرز یعنی بی محبتی! اما الان میفهمم که اگه مرز نباشه، رابطه تبدیل به یه جنگل بی قانون میشه که هر کی هر کاری دلش خواست انجام میده.
یه چیز جالب دیگه اینه که آدم گاهی تو رابطه یادش میره چقدر تنها بودن میتونه حالش رو خوب کنه 😊 من بعد از مدت ها تصمیم گرفتم یه بعدازظهر رو فقط برا خودم باشم. رفتم کافه و کتاب خوندم. نمیدونی چقدر انرژی گرفتم… انگار یه عالمه باطری تو وجودم شارژ شد.
دوست دارم اضافه کنم که رابطه خوب مثل یه گلدونه هست که نباید زیاد بهش آب بدی وگرنه میپوسه… باید فضا تنفس داشته باشه برا رشد. من این رو تو زندگیام تجربه کردم.
یادمه یه موقع همیشه میگفتم باشه هرطور تو بگی… تا اینکه فهمیدم اگه همیشه بله بگم، یعنی اصلا تو رابطه حضور ندارم، فقط یه آینه ام که تصویر اونو نشون میدم! از اون روز سعی کردم بیشتر خودم باشم و نه یه سایه.
این که گفتی استقلال مالی خیلی مهمه، برام یادآور یه خاطره شد. یه دوست داشتم که بعد از ازدواج شغلش رو رها کرد و کاملا وابسته شد. بعدها فهمیدم چقدر این موضوع اونو اذیت کرده… انگار یه قسمتی از هویتش رو از دست داده بود. اینجور چیزا رو آدم معمولا وقتی از دست میده میفهمه چقدر ارزش داشته…
🫂🌱💭
یکی از چالش های جدی در روابط عاشقانه اینه که چطور زمان بذاری برای خودت در حالی که عمیقا دوسش داری. اوایل فکر میکردم نشدنیه ولی بعد از یک شکست عاطفی یاد گرفتم که رابطه سالم مثل دو درخت مجاور هست نه دو گیاهی که به هم پیچیدن. حفظ حریم ها نه تنها فاصله ایجاد نمیکنه بلکه احترام متقابل میاره. من یه زمانی عادت داشتم اختیار همه چیز رو میدادم به عشقم تا احساس امنیت کنه ولی آخرش دیگه خودم رو پیدا نمیکردم توی آینه … حالا میدونم عشق واقعی ربطی به از دست دادن هویت نداره
یاد گرفتم که فعالیت های مستقل مثل کلاس نویسندگی که فقط مال خودمه چقدر میتونه به رابطه کمک کنه. انگار اون بخش از وجودم که رشد میکنه هدیه ای میشه برای رابطه. همسرم هم حالا تشویقم میکنه که این کارها رو ادامه بدم
یک زمانی بود که حس میکردم هر وقت مخالفتم رو ابراز کنم رابطه به خطر میافته. غافل از این که سکوت های مداوم خوره اعتماد به نفسم شده بود. الان میدونم گفتن نه با محبت چقدر میتونه سازنده باشه
چیزی که خیلی بهم کمک کرد این بود که هر فصل لیستی از اهداف شخصیم رو مینویسم و کنار اهداف مشترکمون قرار میدهم. اینطوری نه خودم رو فراموش میکنم نه رابطه رو
امان از روزایی که فکر میکردم عشق یعنی ذوب شدن در دیگری … الان فهمیدم عشق واقعی مثل دو ستاره هست که هر کدوم نور خودشون رو دارن ولی با هم منظره زیبایی میسازن
📌✨🌱