نی‌ نی سایت

خجالت های شیرین اول ازدواج: اعترافات نی نی سایتی ها

روزهای اول ازدواج، پر از شور و هیجان، اما گاهی هم همراه با خجالت های ریز و درشتی هستند که بعدها به خاطرات خنده دار تبدیل می شوند. در این پست، خلاصه ای از تجربیات کاربران نی نی سایت در مورد خجالت های اوایل زندگی مشترک را جمع آوری کرده ایم. با ما همراه باشید تا کمی بخندیم و شاید هم یاد خاطرات خودمان بیفتیم!

بهبود روابط زناشویی

این موارد بر اساس نظرات و تجربیات واقعی کاربران نی نی سایت جمع آوری شده اند:

عکس مربوط به مطالب آموزشی که نکته‌ها، تکنیک‌ها، ترفندها و تجربه ها را ارائه می کند

  • خجالت از خرید لباس زیر برای اولین بار با همسر
  • خجالت از صداهای غیرمنتظره بدن! (مثلا در خواب یا هنگام غذا خوردن)
  • خجالت از حمام رفتن با هم در ابتدای زندگی
  • خجالت از ابراز احساسات در حضور خانواده همسر
  • خجالت از اینکه نمی دونستم همسرم چه غذایی دوست داره و چی بلد نیستم درست کنم.
  • خجالت از خرابکاری توی آشپزی جلوی همسر
  • خجالت از اشتباهات املایی در پیامک های عاشقانه!
  • خجالت از درخواست کمک برای کارهای منزل
  • خجالت از بلد نبودن رقص دونفره در عروسی
  • مهارت‌های رابطه زناشویی

  • خجالت از خروپف کردن همسر و بیدار کردنش
  • خجالت از اینکه نمیدونستم چطور باید همسرم رو صدا کنم (اسم کوچیک، عزیزم، و غیره)
  • خجالت از رفتن به توالت با وجود اینکه همسر توی خونه بود!
  • خجالت از تماشای فیلم های عاشقانه و بوسه های بازیگران
  • خجالت از بحث های کوچک و ناچیز
  • خجالت از اینکه نمیتونستم حرف دلم رو راحت بزنم
  • خجالت از خرید لوازم آرایشی و بهداشتی جلوی همسر
  • خجالت از اینکه همسرم منو توی لباس های خونگی و نامرتب ببینه
  • خجالت از تعریف کردن خاطرات گذشته
  • خجالت از اینکه نمیدونستم باید چقدر برای همسرم پول خرج کنم
  • خجالت از اینکه نمیدونستم چطور باید از خانواده همسرم پذیرایی کنم
  • خجالت از خرید کادو برای مناسبت های مختلف
  • خجالت از اینکه نمیدونستم چطور باید با دوستای همسرم برخورد کنم
  • خجالت از اینکه نمیدونستم چطور باید مشکلات مالی رو با همسرم در میون بذارم
  • خجالت از اینکه نمیتونستم جلوی همسرم گریه کنم
  • خجالت از اینکه نمیدونستم چطور باید از همسرم تشکر کنم

این خجالت ها معمولا با گذشت زمان و صمیمیت بیشتر از بین می روند و جای خود را به خاطرات شیرین و خنده دار می دهند.

امیدواریم از خواندن این اعترافات خنده دار لذت برده باشید.

شما هم اگر خاطره ای از خجالت های اوایل ازدواج دارید، در قسمت نظرات با ما به اشتراک بگذارید!






25 خجالت اول ازدواج به روایت نی نی سایت


25 خجالت اول ازدواج به روایت نی نی سایت

1. سوتی دادن جلوی خانواده شوهر

وای خدا، یه بار داشتم از قاشق چای خوری تعریف می کردم، به جای اینکه بگم “خیلی خوش دسته” گفتم “خیلی خوش مزه ست!” تا یه هفته از خجالت آب شدم.منم یه بار تو جمعشون، به جای اینکه بگم “عروسیتون مبارک” گفتم “تسلیت عرض می کنم!” فکر کن چه فاجعه ای شد.من کلا با اسم‌ها مشکل دارم.اسم خواهرشوهر بزرگمو با اسم دختر همسایه اشتباه گرفتم.اون لحظه زمین دهن باز نکرد منو ببلعه.من اوایل ازدواج خیلی هول می شدم.یه بار جلوی مادرشوهرم خواستم بگم “این غذا خیلی خوشمزه شده” گفتم “این غذا خیلی شما شدی!”یه بار شوهرم داشت از یه خاطره تعریف می کرد، منم خواستم یه چیزی اضافه کنم، یهو گفتم “آره جون عمه‌ت!” بعد فهمیدم عمه ش فوت کرده.

.

.سکته کردم از خجالت.من یه بار تو مهمونی داشتم چایی تعارف می کردم، یهو پام گیر کرد به فرش و کل سینی چایی ریخت رو لباس خواهرشوهر!من همش نگران بودم که یه حرف بی ربط بزنم.یه بار خواستم بگم “این شیرینی خیلی خوبه” گفتم “این شیرینی خیلی پیره!”

2. بلد نبودن کارهای خانه داری

من اصلا بلد نبودم غذا درست کنم.اولین بار که خواستم قرمه سبزی بپزم، یه چیزی شد بین سوپ و آش!شوهرم بیچاره با خنده خورد.من اتو کردن بلد نبودم، شوهرم می‌رفت سر کار با یه پیراهن چروکیده.بعد کم کم یاد گرفتم.من حتی نمیدونستم برنج رو چجوری دم کنم!خدا پدر مادر مادرشوهرم رو بیامرزه که بهم یاد داد.من اوایل ازدواج فکر می کردم همه چی رو می تونم با وایتکس تمیز کنم!یه بار فرش رو با وایتکس شستم، رنگش رفت کلا.من کلا با جاروبرقی مشکل داشتم.یه بار داشتم جارو می کردم، سیمش پیچید دور پای شوهرم، بیچاره داشت می افتاد!من ظرف شستن رو هم دوست نداشتم.

یه بار چند روز ظرف ها رو نشستم، شوهرم دیگه نتونست تحمل کنه خودش شست!من نمیدونستم چجوری باید خونه رو مرتب نگه دارم.

یه بار مادرشوهرم اومد خونمون، انقدر خجالت کشیدم از بهم ریختگی.

3. مسائل خصوصی زندگی مشترک

من اوایل ازدواج خیلی خجالت می کشیدم از اینکه با شوهرم برم خرید لباس زیر!یه بار مجبور شدم از یه آقایی بپرسم سایزم چنده.من خیلی خجالت می کشیدم از اینکه جلو شوهرم لباس عوض کنم!یه مدت طول کشید تا عادت کردم.من کلا از حرف زدن درباره مسائل جنسی خیلی خجالت می کشیدم.شوهرم خیلی صبور بود و کم کم بهم یاد داد.من اوایل ازدواج فکر می کردم باید همیشه آرایش داشته باشم!یه بار شوهرم گفت “چرا انقدر خودتو اذیت می کنی؟تو بدون آرایش هم قشنگی.“من خیلی خجالت می کشیدم از اینکه به شوهرم بگم که پریودم!

یه بار مجبور شدم به بهانه سردرد از مهمونی برم.

من کلا از اینکه به شوهرم بگم چه چیزهایی دوست دارم و چه چیزهایی دوست ندارم خجالت می کشیدم.کم کم یاد گرفتم که باید باهاش روراست باشم.من اوایل ازدواج فکر می کردم باید همیشه یه آدم بی نقص باشم!بعد فهمیدم که هیچکس کامل نیست و مهم اینه که خودمو دوست داشته باشم.

4. مسائل مالی و اقتصادی

من اوایل ازدواج خیلی خجالت می کشیدم از اینکه از شوهرم پول بگیرم! یه بار مجبور شدم از مامانم قرض بگیرم. من بلد نبودم چجوری باید با پول شوهرم خرج کنم. یه بار کل پول ماه رو تو یه هفته تموم کردم!من کلا با حساب و کتاب مشکل داشتم. یه بار قبض برق رو اشتباهی دو برابر پرداخت کردم!من خیلی خجالت می کشیدم از اینکه به شوهرم بگم که به پول احتیاج دارم. یه بار مجبور شدم از سر کارم اضافه کاری بگیرم.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا